این نه عشق است برادر، که به پیشانی ماست!
و نه مُهری ست که تأیید مسلمانی ماست
داغ یک عمر گناه است که پنهان کردیم
سجده بر دوست که نه، سجده به شیطان کردیم!
هر گنه کرده و گفتیم خدا می بخشد
عذر آورده و گفتیم خدا می بخشد
بخششی هست، ولی قهر و عذابی هم هست
آی مردم به خدا، روز حسابی هم هست!
نکنیم، این همه بد در حق مولا نکنیم
کوفیان هر چه که کردند، بیا ما نکنیم
این که دزدانِ سر گردنه باشیم خطاست
چشم و گوش کر هر مأذنه باشیم خطاست
ای برادر! گنه ماست علی گر تنهاست
و اگر فاطمه - این بنت مطهّر - تنهاست
گنه ماست حرم صحن جنون می گردد
و دلِ ضامن آهو، همه خون می گردد
همه تقصیر من و توست برادر! برخیز
شیعه یعنی که من و تو، تو دلاور برخیز
شیعه یعنی که شراری زِ خدا نوشیدن
شیعه یعنی: کفن سرخ بلا پوشیدن
شیعه یعنی: به سرِ دارِ ملامت بودن
شیعه یعنی: که «سرِ دار سلامت» بودن
هر که در عین بلا شیعه بماند مرد است
هر که یک موی بلغزد، به علی نامرد است
این که از شیعه به جز نام ندانیم بد است
و نمک گیرِ چنین لقمه بمانیم بد است
یادمان رفته که ما حقّ رسالت داریم
یادمان رفته که میراث شهادت داریم
مردم! این خواب حرام است، هلا! برخیزید
جاده پیداست، به جان شهدا برخیزید!
ننگمان باد اگر عهد به یک سو فکنیم
و بگویند که ما امّت پیمان شکنیم
آی هشدار! دمی قافله را گم نکنیم
تا که امکان وضو هست، تیمّم نکنیم
ما یلانیم برادر که بلا می نوشیم
و خطر پشت خطر، تا به خدا می نوشیم
ما به خونخواهی اولاد علی آمده ایم
چارده قرن گذشته ست، ولی آمده ایم
حرف همین بود، «وَلا قوّة الاّ باللّه»
هر که مرد است قدم رنجه کند، بسم اللّه!
منیژه درتومیان
حوالی:
شعر,
مثنوی,
شیعه,
منیژه درتومیان