دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

دو کاج + نسخه ی جدید دو کاج

در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده ، دو کاج ، روییدند
سالیان دراز ، رهگذران
آن دو را چون دو دوست ، می دیدند
روزی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تامّل کن
ریشه هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی
مردم آزار ، از تو بیزارم
دور شو ، دست از سرم بردار
من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد
یار بی رحم و بی محبت او
سیم ها پاره گشت و کاج افتاد
بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط ، دید آن روز
انتقال پیام ، ممکن نیست
گشت عازم ، گروه پی جویی
تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم 
راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز
با تبر ، تکه تکه ، بشکستند
 شاعر: محمد جواد محبت
 نسخه ی جدید دو کاج را در ادامه مطلب بخوانید...

حوالی: شعر, غزل, محمدجواد محبت
ادامه مطلب
+ انتشار یافته در  چهارشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۰ساعت 11:50  توسط احسان جمشیدی   | 

زخمى که موریانه زند، کارى اوفتد

با داغ آشکار، زبیداد بى‏شمار
در ذهن باغ، زخم تبر، مانده یادگار

هر شاخه‏اى جدا شود آنجا زپیکرى
جوش جوانه سر زند از جاى دیگرى

در باغ اگر زخم تبر، خارى اوفتد
زخمى که موریانه زند، کارى اوفتد

اى نخل سایه گستر پر بار انقلاب
اى در هجوم خصم خدا یار انقلاب

زخم تبر به جان تو هر چند نارواست
اما هراس ما همه از موریانه‏ هاست

محمدجواد محبت-شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب- رمضان 1390
حوالی: شعر, غزل, محمدجواد محبت
+ انتشار یافته در  یکشنبه هشتم آبان ۱۳۹۰ساعت 17:11  توسط احسان جمشیدی   |