دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

اتوبوس

كنارت
برايم
كمي جا باز كن

اتوبوس شلوغي است
عشق

مژگان عباسلو


حوالی: شعر, کوتاه نوشت, نو, عشق
+ انتشار یافته در  جمعه یازدهم اسفند ۱۳۹۱ساعت 13:24  توسط احسان جمشیدی   | 

تو...

باران مرا خیس می‌کند
توفان می‌ترساند
و پاییز افسرده می‌سازد
تو اما
چیزی از من باقی نمی‌گذاری!

دکتر مژگان عباسلو

خودم نوشت:

پاییز رسد ز راه و من باز
در فکر توام بهار من باش...


حوالی: دل نوشته, جمله ادبی, پاییز, احسان جمشیدی
+ انتشار یافته در  جمعه سی و یکم شهریور ۱۳۹۱ساعت 18:19  توسط احسان جمشیدی   | 

NEWS

برای من
نقشه نکش!
من
جهات جغرافیایی را
نمی‌شناسم
و هنوز
در کوچه‌هایی
که با تو قدم زده‌ام
گم می‌شوم؛
 
برای من
نقشه نکش!
در هیچ نقشه‌ای
راهی به تنهایی من
وجود ندارد.

دکتر مژگان عباسلو


حوالی: شعر, نو, نقشه, عشق
+ انتشار یافته در  چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۱ساعت 14:22  توسط احسان جمشیدی   | 

ذهن یا دل

مرا به ذهنت نه،
به دلت بسپار!

من
از گم شدن
در جاهای شلوغ
می ترسم

دکتر مژگان عباسلو


حوالی: شعر, نو, عشق, دل یا ذهن
+ انتشار یافته در  پنجشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 17:15  توسط احسان جمشیدی   | 

هیچ بودیم، خدا خواست که تشکیل شویم

هیچ بودیم، خدا خواست که تشکیل شویم
مختصر شرحی از آن صاحب تفصیل شویم

 قبل ما آمده‌بودند که آدم باشند
یک کلاغ آمد و آموخت که قابیل شویم

کلاغ قابیل

 چه عصاها به زمین خورد که ما برخیزیم
بعد هم منکر ِ رفت‌آمدِ از نیل شویم

 تا کجا از خودمان غول سه‌سر می‌سازیم؟
نور هم آن قدَری نیست که ما فیل شویم!

 تازه گیرم بشویم، از کرَم او‌ست اگر
باز شایسته‌ی دیدار ابابیل شویم!
 …
 مثل دکّان، دلمان پر شده از جنس جلَب
کاش این جمعه بیاید، همه تعطیل شویم…

مژگان عباسلو


حوالی: شعر, غزل, عرفانی
+ انتشار یافته در  چهارشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۱ساعت 15:9  توسط احسان جمشیدی   | 

سيب دلم براي تو ای دوست، لك زده است!

امشب كسي به  سيب دلم  ناخنك زده  است!
بر زخم هاي كهنه ی  قلبم نمك زده است!

اين غم نمي رود به خدا از دلم، مخواه!
خون است اینکه بر جگر ِ من شتك زده است

قصدم گلايه نيست، خودت جاي من، ببين
ما را فقط نه دوست، نه دشمن، فلك زده است!

امروز هم گذشت و دلت ميهمان نشد
بر سفره اي كه نان دعايش كپك زده است!

هرشب من -آن غريبه كه باور نمي كند
نامرد روزگار، به او هم كلك زده است-

دارد به باد می سپرد این پيام را:
سيب دلم براي تو ای دوست، لك زده است!

مژگان عباسلو
حوالی: شعر, غزل, مژگان عباسلو
+ انتشار یافته در  جمعه یازدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 10:34  توسط احسان جمشیدی   |