+بيزارم از اين زندگي سودايي
از اين همه دلبستگي دنيايي
اي کاش دلم خوشه اي از گندم بود
در دست گرسنگان آفريقايي - میلاد عرفان پور -
رمضان آمد برای ما که درک مان پایین است رمضانها فقط گرسنگی معنی می یابد... تا ...
حوالی:
شعر,
رباعی,
رمضان
+ انتشار
یافته در چهارشنبه نوزدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 21:0
توسط احسان جمشیدی
|
يكي خشم زمستان را بگيرد
يكي شلاق طوفان را بگيرد
مبادا بر زمين افتد دوباره
يكي دستان باران را بگيرد
ميلاد عرفان پور از كتاب بي خبري ها
پا!نوشت: زمستان را نیامده به استقبال می آییم...
حوالی:
شعر,
دوبیتی,
باران,
زمستان
+ انتشار
یافته در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 17:22
توسط احسان جمشیدی
|
بی حرمتی به رسول مهربانی ها ،حضرت محمد(ص) ،جرئت خاموشی را از من گرفت.
چند بیتی برای ادای دین
روی گل محمدی از اشک، تر شده ست
با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست
با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده
با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست
دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت
لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده است
آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود
اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست
از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته
شیطان ، براین جماعت ابتر، پدر شده است
نمرود تیر بسته به زیبایی خدا
زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است
عالم، هنوز در صلوات است و همچنان
این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است
میلاد عرفان پور منبع وبلاگ شخصی ایشان
حوالی:
شعر,
غزل,
پیامبر
+ انتشار
یافته در جمعه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۱ساعت 19:49
توسط احسان جمشیدی
|
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش صدای«ارجعی...»پیچیده ست
یا ایتهاالنفس! بیا برگردیم
میلاد عرفان پور از کتاب پادشهر
شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
حوالی:
شعر,
رباعی,
نفس,
خدا
+ انتشار
یافته در چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۱ساعت 14:11
توسط احسان جمشیدی
|
بر جاده لمیده،باده در دست، سفر
این مست تر از مست تر از مست، سفر
کی از دل بینوای ما می گذرد؟
وقتی که نماز را شکسته ست، سفر
میلاد عرفان پور از کتاب جشن فراموشی ها
حوالی:
شعر,
رباعی,
سفر,
غم
+ انتشار
یافته در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 18:0
توسط احسان جمشیدی
|

این کیست که با این همه غم می خندد؟
زخمی شده باز دم به دم می خندد
در مرگ چه رازی ست که این کهنه درخت
با هر تبری که می زنم می خندد؟
میلاد عرفان پور از پاییز بهاریست که عاشق شده است
عکس با سایز بزرگ تر
حوالی:
شعر,
رباعی,
تبر,
غم
+ انتشار
یافته در شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 20:19
توسط احسان جمشیدی
|
مادام كه عمر من به دنيا باشد
هرجا كه تو باشي دلم آنجا باشد
ديگر خبر از خودم ندارم اي دوست
تا باشد از اين بي خبري ها باشد
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
دلتنگی,
بی خبری
+ انتشار
یافته در چهارشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 20:7
توسط احسان جمشیدی
|
ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من
ای حسرت روزهای شیرین در من
بی مهری انسان معاصر در توست
تنهایی انسان نخستین در من
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
انسان
+ انتشار
یافته در چهارشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۱ساعت 14:27
توسط احسان جمشیدی
|
هر چند به دریا دل ماهی، گیراست
بیچاره اسیر بازی تقدیر است
افتاده میان قایقی فرسوده
از او نگران تر، دل ماهیگیر است
میلاد عرفان پور از کتاب پاییز بهاریست که عاشق شده است
حوالی:
شعر,
رباعی,
قایق,
ماهی
+ انتشار
یافته در شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 14:2
توسط احسان جمشیدی
|
خاموش شدم ، سکوتم از غم می گفت
در من کسی از آنچه نگفتم می گفت
راز دل خود به اشک اگر می گفتم
این طفل زبان بسته به عالم می گفت
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
راز دل,
اشک
+ انتشار
یافته در سه شنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 14:38
توسط احسان جمشیدی
|
بي عشق به دور خودمان مي گرديم
بي خود شب و روز در جهان مي گرديم
دنيا قبرستان بزرگي ست که ما
دنبال مزار خود در آن مي گرديم
میلاد عرفان پور
فاضل نوشت:
مرا ز عشق مگویید، عشق گمشده ای است
که هرچه هست ندارم که هرچه دارم نیست
وضع ما در گردش دنیا...
عکسم بی ربط شد اما ...
حوالی:
شعر,
رباعی,
عشق,
شرح حال
+ انتشار
یافته در سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱ساعت 18:39
توسط احسان جمشیدی
|
من کوهم و ماجرای عشقم کهن است
شاگرد دبستانی من کوهکن است
من سنگدلم یا تو ؟ ببین ای دریا!
این رود که پیوسته به تو ، اشک من است
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
عشق,
کوه
+ انتشار
یافته در چهارشنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 16:54
توسط احسان جمشیدی
|
در سجده هنوز با تو سرسنگین ایم
دلبسته ی این زندگی رنگین ایم
دیوار وضوخانه پُر از آیینه است
این است که در نماز هم خودبین ایم

میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
خودبینی,
نماز
+ انتشار
یافته در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 12:3
توسط احسان جمشیدی
|
تو هدیه ی زیبای خدایی، ای صبر!
با هر دل خسته آشنایی،ای صبر!
گفتند همانکه غم دهد صبر دهد
غم آمده! پس تو کی میایی ای صبر؟!
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
غم,
صبر
+ انتشار
یافته در شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 18:4
توسط احسان جمشیدی
|
پس از او نیز نامش را نگهدار
شکوه صبح و شامش را نگهدار
زمستان پیرمردی سالخورده است
بهارا ! احترامش را نگهدار
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
غمگین,
زمستان
+ انتشار
یافته در یکشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۰ساعت 13:35
توسط احسان جمشیدی
|
اینجا فوران زندگی...آنجا مرگ
مانده ست در انتظار انسانها مرگ
«یک روز به دیدار شما می آیم»
این نامه برای زنده ها
امضا:مرگ
میلاد عرفان پور مقدمه کتاب پاییز بهاریست که عاشق شده است
حوالی:
شعر,
رباعی,
غمگین
+ انتشار
یافته در دوشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۰ساعت 16:57
توسط احسان جمشیدی
|
در حنجره، های و هوی خاموشی هاست
چشمم همه پرده خطاپوشی هاست
تا کینه به دل راه نیابد، هر شب
در حافظهام جشن فراموشی هاست
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
غمگین,
رباعی
+ انتشار
یافته در جمعه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۰ساعت 12:6
توسط احسان جمشیدی
|

در سوگ بهار خود کسی گریه نکرد
بر آخر کار خود کسی گریه نکرد
جز سنگ تراش پیر این آبادی
بر سنگ مزار خود کسی گریه نکرد
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
غمگین
+ انتشار
یافته در دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 11:39
توسط احسان جمشیدی
|
غمگین نشد از این که به او تاخته اند
یا اینکه به جانش تبر انداخته اند
وقتی جگر انار خون شد که شنید
از شاخه ی او چوب فلک ساخته اند

میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
میلاد عرفان پور,
شعروگرافی
+ انتشار
یافته در چهارشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 18:52
توسط احسان جمشیدی
|
با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با دم تیغ آمده ما با دل تنگ
ما رود مدامیم بگویید به تیغ
ما شیشه ی عطریم بگویید به سنگ
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
غمگین,
جنگ
+ انتشار
یافته در چهارشنبه شانزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 18:34
توسط احسان جمشیدی
|
تلخ است كه لبريز حقايق شده است
زرد است كه با درد موافق شده است
عاشق نشدي وگرنه مي فهميدي ...
پاييز ، بهاريست كه عاشق شده است
میلاد عرفان پور منبع کتاب پاييز ، بهاريست كه عاشق شده است
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی ،وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
میلاد عرفان پور
منبع
حوالی:
شعر,
پاییز,
غمگین,
عاشقانه
+ انتشار
یافته در سه شنبه یکم آذر ۱۳۹۰ساعت 19:35
توسط احسان جمشیدی
|
ماه از سر شب تو را تماشا مي کرد
باران به زمين ، نام تو انشا مي کرد
بر کار دل ما گره انداخت نسيم
وقتي گره زلف تو را وا مي کرد
میلاد عرفان پور
حوالی:
شعر,
رباعی,
میلاد عرفان پور
+ انتشار
یافته در چهارشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 21:0
توسط احسان جمشیدی
|