دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

رسیدنی ست شبی که بخواهی و نتوانی

در ابتدای سفر گفت بی سبب نگرانی
به بوسه گفتمش اما تو نیز چون دگرانی

به یوسف تو هزاران عزیز دست به دامان
تو مثل برده فروشان به فکر سود و زیانی

گل شکفتهء خود را سپرده ام به تو ای رود
به شرط اینکه امانت به آشنا برسانی

مرا در آینه  می بینی و هنوز همانم...
تو را آینه می بینم و هنوز همانی

هزار صبح توانستی و نخواستی اما
رسیدنی ست شبی که بخواهی و نتوانی

فاضل نظری از کتاب اقلیت-غزل سفر صفحه ۳۲-۳۳


حوالی: شعر, غزل, سفر, آینه
+ انتشار یافته در  شنبه یکم مهر ۱۳۹۱ساعت 18:18  توسط احسان جمشیدی   | 

سفر مست

بر جاده لمیده،باده در دست، سفر
این مست تر از مست تر از مست، سفر

کی از دل بینوای ما می گذرد؟
وقتی که نماز را شکسته ست، سفر

میلاد عرفان پور از کتاب جشن فراموشی ها


حوالی: شعر, رباعی, سفر, غم
+ انتشار یافته در  پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 18:0  توسط احسان جمشیدی   |