ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ی ما

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است
جرمی که نوشتند به پای همه ی ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم
سوزانده شدن باد سزای همه ی ما
فاضل نظری
در دوره فرجه امتحانات بودیم و بازگست به عادت (کمی خنده دار) با خط کش زیر نکات مهم خط کشیدن(باکتری شناسی جاوتز)

درضمن اون هم صفحه اول کتاب باکتری شناسی جاوتز و عادت شعر تو کتاب درسی
برنامه درسیمون هم بهم خورده هیچی فیزیولوژی نخوندم و 2ام هم امتحانه
بی پولی و دوربین خرابی و تازه با موبایل خودم هم نگرفتم و گرنه این قدرم بدخط نیستم
حوالی:
شعر,
غزل,
فاضل نظری,
ضد
+ انتشار
یافته در یکشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۲ساعت 18:40
توسط احسان جمشیدی
|
+ انتشار
یافته در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ساعت 15:46
توسط احسان جمشیدی
|
شاعري قبله نما را گم كرد
سجده بر
مردم كرد!
سید حسن حسینی
در تبلیغات انتخابات آقای حداد عادل و جلیلی را خوب پنداشته ام. و به آقای جلیلی رای می دهم اما آقای رضایی و ولایتی و کمی هم سایرین مصداق شاعر بالا شده اند...تمام
بعد نوشت: امروز تصمیم گرفتم بدانم چه کسی ارزشی است و چه کسی عر زشی و بعد ... . کسی که همه را تکفیر می کند گاهی به خود حق می دهد دیگران را تکفیری (کسی که دیگران را تکفیر می کند) بخواند دیگری که چند سال پیش آن سویی بود الان خود را در آن موقع هم اصلح می داند. یکی به خود اصلح می گوید و به دیگران اجازه نمی دهد خود را اصلح بپندارند یکی خود را نقدپذیر می داند نقد که می شود بر افروخته می شود، یکی خود را ناجی مردم می داند و در حالی که منجی خود نیز نیست، یکی فقط خودش مدیر است ، یکی فقط خودش را اخلاقی می داند یکی کلید دارد که به هبچ قفلی نمی خورد، در حالی که اینطور نیست... امروز دانستم که غلام علی حداد عادل چقدر راستگوست که نامش هم درست آدرس می دهد
غلام علی حداد عادل...
در انتخابات شرکت می کنم...
امروز جمعه ساعت 13:48 دقیقه به
جلیلی رای دادم...
تِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ
ما این روزها[ى شکست و پیروزى] را میان مردم به نوبت مىگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانى را که [واقعا] ایمان آوردهاند معلوم بدارد و از میان شما گواهانى بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمىدارد
آل عمران 140
عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم: چه بسا که از چیزی بدتان می آید ولی برای شما بهتر است...
باشد تا آنانکه حماسه ی سیاسی 88 را به سرافکندگی فتنه بدل کردند دریابند که امّت حزب الله جمهوریت را فدای اشرافیت نمی کند و از آراء رقیبش آنچنان حمایت می کند که از ناموس خود.
حسن روحانی از صندوق های دولتی بیرون آمد که به دروغگویی مشهورش کرده بودند. وفاداران به ایران در آراء خیانت نمی کنند.
ما هم خوشحالیم که زیر سایه ی ولایت طعم پیروزی را می چشید. . .
به آمریکا سپردن سر، شما را
شما را زندگانی، مرگ ما را
حوالی:
شعر,
سیاست,
انتخابات
+ انتشار
یافته در یکشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 16:2
توسط احسان جمشیدی
|
پلی از آن طرف آسمان نمی خواهم
نبار باران، رنگین کمان نمی خواهم!
به ابرهای مهاجر بگو که برگردند
"زمین سوخته ام" ...سایبان نمی خواهم
به اشک گفته ام از پلک من بشوید چشم
هوای عاشقی ناگهان نمی خواهم
تمام مردم این شهر از تو می گویند
تو را هم ای هوس دیگران نمی خواهم!
امید همدلی ام نیست، بعد از این با دل
گلایه می کنم و همزبان نمی خواهم...مهدی مظاهری
+ریزگرد بهانه است...
گزارش سازمان هواشناسی هم
تو رفته ای
و هوا هم مرده است...
این تشییع جنازه ی باشکوه را آسمان برگزار کرده است
حوالی:
شعر,
غزل,
مهدی مظاهری,
دلتنگی
+ انتشار
یافته در یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ساعت 13:35
توسط احسان جمشیدی
|
دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است
ميان ما و رسيدن هزار فرسنگ است

مرا گشايش چندين دريچه کافي نيست
هزار عرصه براي پريدنم تنگ است
اسير خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پريدن و در خاک بودنم ننگ است
چگونه سر کند اينجا ترانه خود را؟
دلي که با تپش عشق او هماهنگ است
هزار چشمه فرياد در دلم جوشيد
چگونه راه بجويد که رو به رو سنگ است
مرا به زاويه ي باغ عشق مهمان کن
در اين هزاره فقط عشق، پاک و بي رنگ است
سلمان هراتی
حوالی:
شعر,
غزل,
سلمان هراتی,
دلتنگی
+ انتشار
یافته در سه شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۲ساعت 19:48
توسط احسان جمشیدی
|
انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی
هر لحظهی همراهی ما خاطره ای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی
نفرین به وفاداریات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی
چون خاطرهی غنچهی پرپر شده در باد
در حافظهی باغچه ها هستی و رفتی
جا ماندن تصویر تو در سینهی من! آه!
این آینه را آه که نشکستی و رفتی
فاضل نظری
سلام امروز یکی از استادا جلسه انتقاد از گروه شون گذاشته بود .تو دلم مونده بود که بگم... اما خوب بود حداقل یکی حاضره یه چیزایی را بشنوه...
این شعر رو چند روز پیش می خواستم...
حوالی:
شعر,
غزل,
فاضل نظری,
ضد
+ انتشار
یافته در سه شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۲ساعت 16:5
توسط احسان جمشیدی
|
مرا به دلخوشي عشق زندگي مدهيد
به عشق راضي ام اما به مرگ محتاجم/فاضل
رو به غروب پيش خودم فکر مي کنم
خوشبخت کودکي که به دنيا نيامده !!/سعيد توکلي
درخت دافعه دارد كه سيب مي افتد
وگرنه هيچ سقوطي نشان جاذبه نيست
رازي نهفته در پس حرفي نگفته است
مگذار درد دل کنم و دردسر شود/فاضل
برای من این بیت ها ارتباط دارند...
امروز امتحان فیزیولوژی عملی بود البته به صورت تئوری!!!اونم شدید تشریحی...
حوالی:
شعر,
تک بیت
+ انتشار
یافته در چهارشنبه یکم خرداد ۱۳۹۲ساعت 12:30
توسط احسان جمشیدی
|