در چترهای بسته هوا آفتابی است
یک پلک سرمه ریخت که بیدل کند مرا
گیسو قصیده کرد که خاقانیام کند
حوالی: شعر, غزل, ناب, غلامرضا بروسان
گیسو قصیده کرد که خاقانیام کند
دستم چقدر مانده به گلهای دامنت ؟
دستم چقدر مانده خراسانیام کند ؟
میترسم آنکه خانه به دوش همیشگی !
گلشهر گونههای تو افغانیام کند
در چترهای بسته هوا آفتابی است
بگذار چتر باز تو بارانیام کند
چون بادهای آخر پاییز خستهام
ای کاش دکمههای تو زندانیام کند
این اشکها به کشف نمک ختم میشوند
این گریه میرود که چراغانیام کند .
غلامرضا بروسان
پ ن: برای شروع دوباره سلام . نمی دانم چرا با این قالب قدیمی که به برکت تدبیر بلاگفا تازه شده اصلاً راحت نیستم. بلاگفا قرار شده مقداری از مطالب وبلاگ از اسفند 92 تا اسفند 93 را برگرداند. ببینیم چه می شود.
از دوستی که از وبلاگم آرشیوی داشت و آن را برای من فرستاده متشکرم اگر بلاگفا کاری کرد که هیچ و گرنه خودم با کمک شما که مطالب را فرستادید آرشیو را تکمیل می کنم
حوالی: شعر, غزل, ناب, غلامرضا بروسان