دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

حاصل عقل

به نسیمی همة راه به هم می‌ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می‌ریزد

سنگ در برکه می‌اندازم و می‌‌پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می‌ریزد

عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می‌ماند و ناگاه به هم می‌ریزد

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
عشق یک لحظه کوتاه به هم می‌ریزد

آه، یک روز همین آه تو را می‌گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می‌ریزد

ابوالفضل (فاضل) نظری


حوالی: شعر, غزل, غمگین, عشق
+ انتشار یافته در  جمعه ششم آبان ۱۳۹۰ساعت 0:23  توسط احسان جمشیدی   |