بر دلم فاتحه ای تازه بخوانید شما
رمضان کشتی نوح است نمانید شما
ترسم آن است که خود را نرسانید شما
حوالی: شعر, علیرضا قزوه, رمضانیه, مذهبی
ترسم آن است که خود را نرسانید شما
بادبان های شب قدر چنین می گویند
این زمان جانب خورشید برانید شما
همه رفتند، همه جانب خورشید شدند
هان بیایید اگر سوخته جانید شما
سوی آن گنبد و گلدسته سبز ازلی
چون کبوتر همگی دل بپرانید شما
دل من مرده هلا زنده دلان شب قدر
بر دلم فاتحه ای تازه بخوانید شما
...
نیست در شعر شما هیچ امیدی به فروغ
بی خبر از غم و درد اخوانید شما
...
هین بهار رمضان است به دل پردازید
گردی از جان و دل خود بتکانید شما
علیرضا قزوه
سلام. رمضان ما که همه اش درک گشنگی و تغییر ساعات خواب و بیداری شده (و بوده) فقط شب قدری هر سال بود که آن را هم امتحان پاتولوژی ترم می خواهد از ما بگیرد که ان شاالله نتواند. شب های قدر ما را هم فراموش نکنید. یا علی
حوالی: شعر, علیرضا قزوه, رمضانیه, مذهبی