دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

قصه یوسف

کهنه صرّافان دنیا از تصرّف می خورند
از عدالت می نویسنده از تخلف می خورند

می نویسم دوستان! معیار خوبی مرده است
دوستان خوب من تنها تأسّف می خورند

این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست؟
ناقدان از سفره چرب تعارف می خورند

عاشقان هم گاه گاهی ناز عرفان می کشند
عارفان هم دزدکی نان تصوّف می خورند

یوسف من! قحطی عشق است، اینان را بهل!
کلفت دین اند و دنیا، از تکلّف می خورند

آخر این قصّه را من جور دیگر دیده ام
گرگ ها را هم برادرهای یوسف می خورند!

مهرماه 1387   علی رضا قزوه


حوالی: شعر, غزل, سیاسی
+ انتشار یافته در  جمعه ششم آبان ۱۳۹۰ساعت 10:28  توسط احسان جمشیدی   |