آرام (1)
با سوت هر قطار دلم تنگ می شود
گاهی چه خنده دار دلم تنگ می شود
حوالی: شعر, غزل, امیر تیموری
گاهی چه خنده دار دلم تنگ می شود
دنبال ریل می دوم و گریه می کنم
آرام و بی قرار، دلم تنگ می شود
حرف سفر همیشه مرا زجر می دهد
حتی کنار یار دلم تنگ می شود
***
پیش تو می نشینم و هی بغض می کنم
اینجا سر مزار دلم تنگ می شود
بعد از تو می روم سر جای همیشگی
اما سر قرار دلم تنگ می شود
***
نزدیک راه آهن شهر است خانه ام
روزی هزار بار دلم تنگ می شود
امیر تیموری
روزی هزار بار دلتنگ می شوم ولی سوت قطاری نیست و اصلاً قطاری...!
حوالی: شعر, غزل, امیر تیموری