و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود و دوست داشتن آن کلمه نخستین بود
و ما یَسطُرون :
حوالی: شعر, نو, بیژن نجدی
/%D8%AF%D9%88%20%D9%82%D8%AF%D9%85%20%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87%20%D8%A8%D9%87%20%DA%AF%D9%84_files/rose%25201.jpg)

«به قلم سوگند»
در گودال نون بودم
پیش از تولد نقطه
هنگام که عشق به سطر نمی آمد.
پیش از تولد نقطه
هنگام که عشق به سطر نمی آمد.
بیژن نجدی -واقعیت رویای من است
پ ن: سرم خلوت است. مشغولیتی ندارم. چند کار انجام نشده روی دستم مانده که هیچ کدامشان را دوست ندارم شاید قورباغه های زشت اما کوچک و سطحی باشند و چند کتاب عمومی (شعر و هنرزندگی و داستان) و یک کتاب پزشکی نخوانده دارم دودلم این چند روز کدام شان را بخوانم یکی را باز می کنم وسوسه دیگری و دیگری وسوسه آن دیگر ...
حوالی: شعر, نو, بیژن نجدی