دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

دانشجو پیامبر نخواهد شد + ...

نه رمه‌اي به صحرا برده‌ام‌

نه در صحرايي‌
آرميده‌ام‌

اين‌گونه كه روزگار مي‌گذرانم‌
در چهل‌سالگي‌
پيامبر نخواهم شد

***

مدتي است از آن بي‌نظمي درآمده‌ام‌
هر روز صبح‌
درست سر ساعت‌
پرده‌هاي اتاقم را
نسيم تكان مي‌دهد
سر ساعت‌
گنجشكها حياط را روي سرشان مي‌گذارند
و نيلوفرهاي لب حوض‌
باز مي‌شوند
 
مدتي است‌
درست سر ساعت‌
ديرم مي‌شود

محمد مهدی سیار

پا نوشت :عنوان را خودم انتخاب کردم "دانشجو پیامبر نخواهد شد"+...حدیث نفس شد از دیگری


حوالی: شعر, نو, کوتاه, حدیث نفس
+ انتشار یافته در  پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۱ساعت 17:14  توسط احسان جمشیدی   |