دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

نام من عشق است ، آیا میشناسیدم

نام من عشق است ، آیا میشناسیدم ؟
زخمی ام ، زخمی سراپا میشناسیدم ؟

با شما طی کرده ام راه درازی را...
خسته هستم خسته ، آیا میشناسیدم ؟

راه شش صد ساله ای از دفتر حافظ
تا غزل های شما ، آیا میشناسیدم ؟

این زمانم گر چه ابر تیره پوشیدست
من همان خورشیدم ، آیا میشناسیدم ؟

پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده ازپا را میشناسیدم ؟

میشناسد چشم هایم چهره هاتان را
همچنانی که شما ها میشناسیدم

این چنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیم به حاشا میشناسیدم ؟

من همان دریایتان ای رهروان عشق
رود های روح دریا میشناسیدم ؟

اصل من بودم ، بهانه بود فرعی بود
عشق قیس و حسن لیلا میشناسیدم ؟

در کفه فرهاد تیغه من نهادم من
من بریدم بیستون را میشناسیدم ؟

مسخ کرده چهرام را گر چه این ایام
با همین دیدار حتی میشناسیدم ؟

من همانم آشنای سالهای دور
رفته ام از یادتان ، یا میشناسیدم ؟

حسین منزوی
حوالی: شعر, غزل, حسین منزوی
+ انتشار یافته در  یکشنبه هشتم آبان ۱۳۹۰ساعت 17:2  توسط احسان جمشیدی   |