دو قدم مانده به گل

_ شعرهایی که می پسندم _ خاطرات شعری من

ری را... (1)

تابستان که بیاید
نمی دانم چند ساله می شوم
اما صدای غریبی
مرتب می گویدم :
- پس تو کی خواهی مُرد !؟

ری را...!
به کوری چشم کلاغ
عقاب ها هرگز نمی میرند!

*****
چقدر ساده ایم ری را !
نه تو ، خودم را می گویم،
من هنوز
فکر میکنم سیب به خاطر من است
که از خواب درخت می افتد .

*****
من واژه هاي ولگرد ِ بي خيال خودم را مي خواهم
لطفا جمعه ي عجيب ِ همان هفته هاي بي مشق و گريه را
به من برگردانيد !

*****
و زندگي ... كه منهاي علاقه يعني هيچ !

خلاصه و گلچین چند شعر از سید علی صالحی


حوالی: شعر, نو, زمانه, عاشقانه
+ انتشار یافته در  پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 16:54  توسط احسان جمشیدی   |