بسم الله الرحمن الرحیم
در شعر «سورة تماشا» نیز شاعر، خود نیز مخاطب سخنِ و پیامی آسمانی است که از زبان و قلم «او» جاری شده است. 21 سوره از 114 سُوَر قرآن با قسم آغاز شده و سپهری نیز که در این شعر، جز کاتبی تماشاگر نیست و آنچه استاد ازل گفت بگو میگوید، سورة زمینیِ تماشا را با سوگندهای پیدرپی آغاز میکند؛ سوگند به تماشا، آغاز کلام و پرواز کبوتر از ذهن.
همه میدانیم که قسم، با درونیترین اعتقاد و احساس الهی انسانی، یعنی ایمان و حسِّ حقیقتخواهی، پیوندی ناگسستنی دارد. در فرهنگ ادیان توحیدی، قسم خوردن، آخرین دستآویز انسان برای اخذ باور و اعتماد دیگران، دربارة موضوعی است که صدق و کذبِ آن ثابت نشده است.
در قرآن با سوگندهایی روبهرو میشویم که بهسادگی درکپذیر نیستند. بدیهی است که سوگند به «عصر» و «روز موعود» و «شاهد و مشهود»، حاکی از ارزش و اهمیت آنهاست و شاعر در «سورة تماشا» به تماشا سوگند میخورد، چرا؟
در هشت کتاب، به ضرورت و اهمیت نگاه کردن یا تماشا، اشارههای متعددی شده است:
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید.
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثة عشق، تر است
و من در شکوه تماشا
فراموشیِ صدا بودم
حوالی: شعر, نو, تحلیل شعر