مشاعره با موضوع سیب (2)
و به بوییدن یك بوته ی بابونه .
من به یك آینه ، یك بستگی پاك قناعت دارم سهراب سپهری
دارد به باد می سپرد این پيام را:
سيب دلم براي تو ای دوست، لك زده است! مژگان عباسلو
امشب كسي به سيب دلم ناخنك زده است!
بر زخم هاي كهنه ی قلبم نمك زده است! مژگان عباسلو
من سيب زرد خاطره را گاز می زدم
او سيب سرخ حادثه را در سبد گذاشت ميثم امانی
به زور جاذبه سيب از درخت چيده زمين
چه ميوه ای ز سر اشتياق می افتد فاضل نظری
بر آبی چین افتاد . سیبی به زمین افتاد
گامی ماند . زنجره خواند سهراب سپهری
مادر دو سيب چيد به من داد و گفت: عشق
اين را به پای هر كه فرا می رسد گذاشت ميثم امانی
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است فاضل نظری گریه های امپراتور
انکحت ... عشق را و تمام بهار را
زوجت ... سيب را و درخت انار را سيامک بهرام پرور
خدا خيال ندارد كه باغ سيبش را
به ما زنان غم انگيز بی وطن بدهد مونا زنده دل
ما رعیت ها کجا محصول باغستان کجا
روستای سیب های سرخ بی ارباب نیست فاضل نظری اقلیت
حوالی: شعر, مشاعره, مشاعره سیب, سیب